تصویری از مصیبت زنان؛
رضا زندگی آبادی را نمیتوان نویسندهای غیر حرفهای یا آماتور دانست. آثار عدیده دارد و اثر منتخب و رد قلمی که اصالت اندیشه و سبک منحصر بفرد صاحب قلم را فریاد میزند. اما رمان خون خرگوش او، گویا اندکی از این سبک و توانمندی فاصله گرفته است. رمان به ظاهر قصد انتقال تجارب زیستی در قالب رئالیسم زمخت زندگی زنانه را دارد، اما فضا، زمان، اولویتهای زندگی واقعی زیسته شده توسط مردم، تضادهای عناصر داستان و غیره، اجازه این کار را نداده و رمان را دچار تنزل جایگاه کرده است. دریای جنوب و خرگوش و جمع آوری زغال؟ تصویر سازی از مردسالاری با محوریت سختی معیشت اقتصادی خانواده و چاشنیهایی از روابط عاطفی و فراموشی ساخت و بافت محکم مردسالاری در روابط قدرت حاکم بر جامعه و روابط حرفهای افراد در منطقه و محل سکونت. آیا باید بپذیریم که رضا زنگی آبادی توان دست و پنجه نرم کردن با رئالیسم مصیبتهای زنان در جامعه جدید را نداشته که اقدام به تصویرکشی مصیبتهای زنان در گذشته یا جمعیتی بشدت اندک و خاص نموده و با خلق اثر در این حوزه به دنبال بنوعی حس سرخوشی و خرسندی موفقیت، بوده است؟ سوالاتی که بهتر میبود، صاحب سبکی، چون رضا زنگی آبادی بدان پاسخ دهند.
کد خبر: ۳۸۳۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۱